{منبرک و دلنوشته مهدوی - شماره 34}

 

بر مشامم میرسد هرلحظه بوی انتظار

 

سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر، سلام ای دردانه ی زهرا، زمین که لطفی ندارد، از آسمان چه خبر؟ از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان اینجا آلودگی دلهایمان از حد هشدار فراتر رفته، نفس هایمان به شماره افتاده، سالهاست زندگیمان تعطیل رسمی است، هوای باریدن نداری مولاجان؟

گِره ی کور ظهورت منم، قبول، اما خدا را چه دیدی شاید قرار است حُرّ تو باشم. گذر ثانیه های نیامدنت سخت است همچو حال عباس حین خالی شدن مَشکَش

همه عمر پاییزِ نبودنت است که دانه دانه زمستان میشود موهایی که برای آمدنت شانه زده ام بیا و برای همیشه بهاری کن. بیا و دلهای مُرده یمان را که به شال سبزت گره زده ایم با دم مسیحایی خودت زنده کن.

 

عکس نوشته در ادامه مطلب 

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین جستجو ها